۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

تکنیک زدگی

گاهی اوقات آدم ها انقدر وسواس برای روش انجام کار خرج می کنند که محتوا یادشان می رود. اخیراً که دقت کرده ام متوجه شدم که خیلی جاها این قضیه مشکل آفرین شده. در همین رشته ای که درس می خوانم وقتی به تکامل روش تحقیق نگاه می کنی، می بینی که به جاهای بی سر و تهی رسیده. مثلاً چند ژورنال اول این حوزه چنان کار عظیمی برای روش تحقیق می طلبند که عملاً چند سال باید وقت صرف کنی تا بتوانی راضیشان کنی. بدبختی اینجاست که به نظر من این سخت گیری برای محتوا وجود ندارد. مثلاً گاهی به مقاله هایی بر می خورم که طرف از ده روش مختلف یک چیزی را اندازه گرفته که دیگر مو لای درز دقتش نمی رود اما وقتی به موضوع و به قول فرنگی ها کانتریبیوشن نگاه می کنی به لعنت خدا هم نمی ارزد. به نظرم (اقلاً در مدیریت که من مقاله هایشان را خوانده ام) روند رو به افزایش سخت گیری روی روش تحقیق طی 30 سال اخیر کاملا مشهود است. مقاله های این چند سال اخیر تقریباً بی سر و ته شده اند از بس که نویسنده تمام زورش را می گذارد تا استانداردهای سخت گیرانه ی ژورنال ها را رعایت کند.
کمی که به دور و بر نگاه می کنم این "تکنیک زدگی" را در جاهای دیگر هم می بینم. مثلاً در هنر که به وفور می توان دید. مثلاً همایون شجریان در این آلبوم آخرش یکی دو تصنیف دارد که واقعاً یک بار گوش کردنش صبر جزیل می طلبد. حال آنکه آهنگساز و خود همایون آمده اند و گفته اند که ما ماه ها مطالعه کردیم برای آنکه ریتم موسیقی فلامنکو را در موسیقی سنتی استفاده کنیم و مثلاً در فلان استودیو ضبط کردیم و هزار ماجرای دیگر. ولی آخرش نامجو با آن قیافه ی کج و کوله و ساز ناکوک و صدای گرفته اش می آید دهه ی شصت را می خواند که هزار بار گوش کردنش هم کم است. اصلاً تمام شهرت نامجو از دل همین به سخره گرفتن تکنیک زدگی بیرون آمده.
در مورد فیلم سازی و باقی قضایا هم همینطور، مثال برایش در همین ایران خودمان زیاد می شناسم که طرف آمده فیلم را با یک عالمه سختی و مشکل پسندی در مثلاً تکنولوژی فیلم برداری و ضبط صدا ساخته، بعد فیلم را که می بینی هیچ ندارد. احتمالاً اگر فکر کنیم مثال برای این تکنیک زدگی زیاد پیدا می کنیم اما به نظرم این قضیه هم تغییر می کند و همه مجبورند به همان اصل بودن محتوا برگردند.

۵ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. هنر رو که نمی تونی تو این زمینه با علم مقایسه کنی. هنر شکوفاییش تو سنت شکنیه ولی علم کارش کشف قوانینه. توی علم تو محدودی به چیزهایی که بر تو اعمال شدن ولی تو هنر وظیفه ت رها شدن از اونا س.

    پاسخحذف
  3. سید کلاً آدمایی که بیرون از قالب ها فکر می کنن آدمای جالبتری هستن. یه جورایی چارچوب فکری تو می ریزن به هم. البته اگه همین جوری ولش کنن خیلی جالب نیست . اینکه بریزنش تو یه قالب بزرگتر شرطه.

    پاسخحذف
  4. البته این رو در رشته‌های کم سن و سال‌تر مثل کامپیوتر و برق کمتر می‌بینی که به همون دلیل عمر کمشون هست ... تا چند وقت دیگه اینها هم درگیر میشن ...

    پاسخحذف
  5. ناشناس:
    حرف من مستقل از رسالت علم یا هنر بود. منظورم پرداختن به روش انجام کار به جای محتوا ست.

    پاسخحذف